خرید اینترنتی بهترین کتاب رمان ایرانی شراره
کتاب شراره: یکی از پر فروش ترین کتاب های رمان موجود در فروشگاه آنلاین کتاب سراج، شراره نام دارد. این کتاب تا به الان فروش خوبی را به خود اختصاص داده است و توانسته مخاطبان زیادی را به سمت خود جذب کند. این کتاب شامل داستانی متفاوت می باشد. معمولا اکثر رمان ها محتوای عاشقانه و درام دارد اما این داستان کاملا متفاوت است. این کتاب درمورد بهترین خصوصیات یک دختر برای شما خواهد گفت. رمان های ایرانی با توجه به اینکه در نوع ساختار تنوع زیادی را پیدا کرده اند، می توانند به خوبی ما را جذب خواندن کنند. شما می توانید برای خرید کتاب شراره به سایت ما مراجعه کنید. در ادامه با ما همراه باشید تا درمورد این کتاب بیشتر توضیح دهیم و بخشی از آن را برای شما بازگو کنیم.
معرفی کتاب شراره
شراره، یکی از بهترین رمان هایی که می توانیم به آن اشاره کنیم. این کتاب داستانی کاملا متفاوت را برای شما بیان می کند. اگر به دنبال یک داستان جدید هستید به شما مطالعه این کتاب را پیشنهاد می کنیم. این کتاب روایت کننده داستان مردمی پاک و خوش قلب است که برای ساختن یک زندگی آرام و خوش تمام تلاش خود را می کنند. مردمی که در کنار یکدیگر به خوبی زندگی می کنند و به یکدیگر عشق می ورزند. این داستان روایتی از زندگی دختری به نام شراره است که سرنوشت عجیبی دارد و تصمیم میگیرد زندگی خودش را تغییر دهد. در ادامه به بخشی از این کتاب خواهیم پرداخت.
زهرا رضایی نویسنده کتاب شراره
زهرا رضایی، یکی از بهترین نویسندگانی است که تا به الان کتاب های زیادی را برای خوانندگان منتشر کرده است. زهرا رضایی استعداد زیادی در نوشتن دارد و همین موضوع توانست او را به سمت نویسندگی پیش ببرد و او توانسته تا به الان بهترین آثار خودش را برای خوانندگان و علاقه مندان به کتاب به چاپ برساند. در ادامه به نمونه هایی از این کتاب ها اشاره خواهیم کرد.
• فرمانده من
• مشهورترین نویسندگان و شاعران
• هزار نکته در هزار نکته ریاضی
خرید بهترین رمان ایرانی کودکستان آقای مرسل
کتاب کودکستان آقا مرسل: در این مطلب از سایت کتاب سراج می خواهیم در مورد یکی از بهترین و پر فروش ترین کتاب های رمان برای شما علاقه مندان توضیح دهیم. کتابی که در قسمت می خواهیم به شما عزیزان به خصوص کودکان معرفی کنیم، ارتباط زیادی به داستان های دفاع مقدس دارد و کودکان می توانند با مطالعه آن تمام اتفاقات آن زمان را در قالب یک داستان درک کنند. اگر کودکان شما هم علاقه زیادی به خواندن دارند می توانید برای خرید کتاب کودکستان آقای مرسل به سایت ما مراجعه کنید. شما می توانید این کتاب کودک و نوجوان را برای فرزند خود با مناسب ترین قیمت خریداری کنید و او را به خواندن انواع کتاب ها علاقه مند کنید. در ادامه در مورد این کتاب بیشتر برای شما توضیح خواهیم داد و بخشی از داستان آن را برای شما بازگو خواهیم کرد.
معرفی کتاب کودکستان آقا مرسل
کودکستان آقا مرسل، یکی از بهترین و پر طرفدارترین کتاب هایی است که برای کودکان در قالب یک داستان تاریخی نوشته شده است. در این کتاب تمام اتفاقات به شیوه داستان برای مخاطبان بیان می شود. به طوری که کودکان شما می توانند به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند و آن را مطالعه کنند. این کتاب یکی از بهترین کتاب هایی است که در قالب یک داستان دفاعی جنگی برای سنین نوجوان و کودک نوشته شده است. نویسنده این کتاب از بهترین روش برای نوشتن این داستان استفاده کرده است و این یکی از مهم ترین دلایلی است که کودکان می توانند به راحتی با این داستان ارتباط بگیرند و آن را درک کنند. در ادامه بخشی از این کتاب را برای شما خواهیم گفت.
داوود امیریان نویسنده کتاب کودکستان آقا مرسل
داوود امیریان یکی از برجسته ترین و شناخته شده ترین نویسندگان معاصری است که در سال 1349 در کرمان متولد شده است. این نویسنده تا به الان توانسته بهترین آثار خود را با 26 عنوان برای طرفدارانش منتشر کند. او کتاب های خودش را در قالب های متنوع کودک و نوجوان، رمان، خاطره نویسی، زندگینامه شهدا و… منتشر کرده است. او نویسندگی را به صورت جدی از سال 1369 آغاز کرد و بهترین نوشته های خودش را به چاپ رساند. او اوایل نوشتن کتاب های خود را با خاطرات خود از دوران جنگ نوشت و پس از انتشار آن ها با استقبال عجیبی از سوی مردم روبه رو شد. در ادامه به چند نمونه از بهترین و برترین آثار این نویسنده اشاره خواهیم کرد.
خرید بهترین و ماندگار ترین کتاب رمان جانستان کابلستان
کتاب جانستان کابلستان : یکی از بهترین کتاب های رمان که در فروشگاه کتاب سراج به فروش می رسد ، کتاب جانستان کابلستان است ، که می تواند برای شما لحظات خوبی را بسازد ، اگه به رمان علاقه دارید به شما پیشنهاد می کنیم که خرید کتاب جانستان کابلستان و خواندن این کتاب را از دست ندهید .در ادامه شما را بیشتر با این کتاب آشنا خواهیم کرد .
معرفی کتاب جانستان کابلستان
این کتاب نوشته رضا امیرخانی می باشد .در این کتاب شما شاهد مسافرت کوتاه و پر از ماجرای رضا امیرخانی خواهید بود . سفر این نویسنده بزرگ به افغانستان باعث نشر کتاب جانستان کابلستان شد . افغانستان یکی از کشور هایی است که بیشتر از این که ، ما در آن شاهد صلح و دوستی باشیم ، شاهد جنگ و خونریزی بوده ایم ، پس این کتاب ممکن است لحظات نا خوشی را برای شما خلق کند .
این کتاب روایت داستان سفر به افغانستان می باشد. در این کتاب شما شاهد جنگ های زیادی در افغانستان خواهید بود. رضا امیرخوانی تمام سعی خود را می کند تا بتواند در این کتاب اتفاقات عحیبی را روایت کند و ما را با کشورهای همسایه خود بیشتر از قبل آشنا کند.
کتاب جانستان کابلستان، در سال 1390 منتشر شد و به دلیل اینکه دارای داستانی متفاوت و جذاب بود، در همان اوایل توانست مخاطبان بسیاری را به سمت خود جذب کند. این داستان از یک سفر آغاز می شود، سفری که امیرخانی به همراه خانواده اش برای رفتن به مشهد برنامه ریزی می کنند.
پس از آن که امیرخانی تصمیم میگیرد به سمت افغانستان سفر کند به دیدار استادان ادبی افغانستان می رود و از تجربه های آن ها استفاده می کند. در این مدت، در این سفر که رضا امیرخانی به همراه همسرش و فرزنش تجربه جدیدی را آغاز کرده است، با اتفاقات عجیب و زیادی روبه رو می شود که سعی می کند تمام آن ها را روی کاغذ بیان کند.
یکی از مهم ترین مواردی که می تواند شما را به سمت خرید کتاب جانستان کابلستان سوق دهد، نحوه نوشتار آن می باشد. رضا امیرخانی به عنوان یک نویسنده جوان سعی می کند تا بتواند با مخاطب خود ارتباط بگیرد و او را برای ساعت ها پای صحبت هایش بنشاند. امیرخانی در این کتاب به صورت عامیانه درمورد مشکلات مردم افغانستان برای شما توضیح می دهد.
برای اطلاع بیشتر در خصوص خرید انواع کتاب های رمان ایرانی و خارجی پیشنهاد می کنیم اینجا کلیک کنید.
ketab...برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 129
خرید کتاب بهترین سال زندگی شما
کتاب بهترین سال زندگی شما: در این مطلب از سایت کتاب سراج می خواهیم در مورد نمونه ای از بهترین کتاب های روانشناسی برای شما عزیزان و علاقه مندان به کتاب توضیح دهیم. همان طور که می دانید این دسته از کتاب ها این روزها افزایش پیدا کرده است و توانسته طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند. شما می توانید برای خرید بهترین کتاب های روانشناسی به سایت ما مراجعه کنید. دارن هاردی به عنوان یکی از برجسته ترین نویسندگانی است که این کتاب را از خود منتشر کرده است. در ادامه می خواهیم در مورد کتاب بهترین سال زندگی شما برایتان توضیح دهیم. در ادامه همراه ما باشید تا در مورد این کتاب و بهترین آن برای شما توضیح خواهیم داد و بخشی از آن را برایتان بازگو می کنیم.
معرفی کتاب بهترین سال زندگی شما
بهترین سال زندگی شما، یکی از شناخته شده ترین و محبوب ترین کتاب هایی است که در زمینه روانشناسی نوشته شده است. این کتاب به نویسندگی یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین نویسندگان می باشد. اگر می خواهید موفقیت را در زندگی و کار به دست آورید پیشنهاد می کنیم این کتاب را برای مطالعه انتخاب کنید. زمانی که این کتاب را می خوانید با روش های بسیار زیادی از طرف دارن هاردی روبه رو خواهید شد. شما با مطالعه این کتاب می توانید بهترین روزها زندگی خودتان را با بهترین اتفاقات بسازید و از آن لذت ببرید. کتاب های روانشاسی علاوه بر اینکه می تواند برای شما سرگرم کننده باشد شما می توانید با خواندن آن چیزهای جدیدی یاد بگیرید و در زندگی آن ها را بکار بگیرید.
دارن هاردی نویسنده کتاب بهترین سال زندگی شما
دارن هاردی، یکی از برجسته ترین نویسندگان آمریکایی است که در سال 1971 در آمریکا متولد شده است. او به عنوان یکی از برجسته ترین نویسندگانی است که در زمینه روانشناسی فعالیت می کند و تا به امروز کتاب های زیادی را در این زمینه نوشته است. موفقت از نظر دارن هاردی یک چیز ممکن است که برای همه امکان پذیر است. از نظر او همه می توانند به موفقیت دست پیدا کنند. فقط باید هدف داشته باشند و بخواهند. او علاقه و استعداد بسیار زیادی در سخنرانی و نوشتن دارد و تا به الان آثار متنوعی را از خودش منتشر کرده است، از جمله برترین آن ها می توانیم به نمونه های زیر اشاره کنیم:
اثر مرکب
امسال تکرار نخواهد شد
ترن هوایی کارآفرینی
تصمیمان سرنوشت ساز
دیوانگان ثروت ساز
بخشی از کتاب بهترین سال زندگی شما
در جنگ جهانی دوم، دشمنان به یک ناو کروز با بیش از ۱۱۰۰ نیرو با اژدر حمله کردند. وقتی کشتی در آبهای خیلی سرد غرق شد، اعضای کشتی برای پنج روز در آب سرگردان شدند. گرسنه، در حال غرق شدن و در معرض حملهی کوسهها. جریان اقیانوس، ۹ نفرشان را از بقیه جدا کرد. یکی از افسرهای جوان وقتی دید دارند ارادهشان را از دست میدهند، از آنها دربارهی خانوادههایشان و زندگیشان وقتی به خانه برمیگردند، پرسید. از آنها خواست توصیف کنند که وقتی به خانه برمیگردند میخواهند چه کار کنند. پرسید میخواهند به چه چیزی برسند و چه تفاوتی به وجود آورند. کاری کرد تجسم کنند زن و بچهشان چه قدر ترسیدهاند و اینکه والدینشان ازآنجا که نمیدانند آنها زندهاند یا نه، چه احساسی دارند. از آنها خواست برای زنده ماندن بجنگند، نه فقط برای خودشان، که برای آنهایی که در خانه دوستشان دارند. درنهایت یک کشتی گذری پیدایشان کرد. دو سومِ ۱۱۰۰ نفر جان باختند. البته تمام آن ۹ نفر که توسط آن افسر جوان انگیزه پیداکرده بودند، زنده ماندند
قیمت کتاب بهترین سال زندگی شما
اگر قصد خرید این کتاب را دارید پیشنهاد می کنیم به فروشگاه اینترنتی کتاب سراج مراجعه کنید. شما می توانید برای خرید انواع کتاب های ایرانی و خارجی مورد علاقه خود به سایت ما مراجعه کنید. اگر قصد خرید بهترین کتاب های مورد علاقه تان را دارید و به دنبال بهترین و جدید ترین کتاب ها را دارید می توانید به سایت ما مراجعه کنید و آن ها را به صورت آنلاین سفارش و خریداری کنید.
خرید کتاب چهار اثر از فلورانس
کتاب چهار اثر ازفلورانس، از دسته کتاب های تاثیر ماورا و متا فیزیک در روانشناسی است.این کتاب شامل 4 اثر زیر است:
بازی زندگی و راه این بازی
کلام تو، عصای معجزهگر توست!
در مخفی توفیق
نفوذ کلام
(خرید کتاب چهار اثر ازفلورانس اسکاول شین با اطمینان از سایت ما)؛ کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین نوشتهی نقاش، نویسنده و مشاور آمریکایی «فلورانس اسکاول شین» و ترجمهی نویسنده و مترجم صاحبنام ایرانی «مینا امیری» است.
زبان این کتاب بسیار صمیمی و به دور از حشو است؛ به همین دلیل برقراری ازتباط با خواننده بسیار سریع است. فلورانس در این آثار میگوید: زندگی پیکار نیست، بلکه بازی است و بدون آگاهی از معنویت نمیتوان در این بازی برنده شد. در این کتاب آیاتی از انجیل بیان شده است. راه کار های این کتاب بر حسب علم و متا فیزیک است. بسیاری از افراد که از طرفداران کتاب های روانشناسی هستند. از این کتاب نتایج خوبی گرفته اند.
یعنی هر آنچه از آدمی در سخن یا عمل آشکار شود یا بروز کند، به خود او باز خواهد گشت و هر چه بدهد باز خواهد گرفت.» انتشارات «پیکان» چاپ شصتم این کتاب را در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده است.
معرفی کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین ترجمه مینا امیری
فلورانس در این کتاب از بازی زندگی و راه این بازی سخن گفته است. این کتاب در ایران به چاپ 60 رسیده است. در بخش بازی زندگی بیان شده است:
بیشتر مردم زندگی را پیکار میانگارند. اما زندگی پیکار نیست، بازی است.
هرچند بدون آگاهی از قانون معنویت نمیتوان در این بازی برنده شد و پیروز بود و عهد عتیق و عهد جدید، با وضوحی شگفتانگیز قواعد این بازی را بیان میکنند. عیسی مسیح آموخت که زندگی، بازی بزرگ دادوستد است؛ زیرا آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد.
یعنی هر آنچه از آدمی در سخن یا عمل آشکار شود یا بروز کند، به خود او باز خواهد گشت و هر چه بدهد باز خواهد گرفت.» انتشارات «پیکان» چاپ شصتم این کتاب را در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده است.
درباره نویسنده کتاب 4 اثر از فلورانس:
فلورانس اسکاول شین تصویرگر کتاب و هنرمند آمریکایی بود که از میانه عمرش به فرقه اندیشه نو پیوست و بهعنوان نویسندهای متافیزیکی کتبی در ترویج دیدگاههای این فرقه نوشت.
او در یک خانوادهٔ کهن فیلادلفیایی به دنیا آمد و سالیان بسیار در مقام نقاش و متافیزیسین و سخنران، نامی پرآوازه داشت و با خدمت بزرگ شفا بخشیدن، هزاران تن از مردمان را در گشودن گرهها و از بین بردن دشواریهای زندگی شان، یاری نمود.
او سال ها درس دانش الهی را تدریس میکرد.بزرگترین راز موفقیتش این بود که همواره خودش بود و از تکلف و گزافه گویی دوری میکرد. کلیه آثار این نویسنده شامل موارد زیر است:
بازی زندگی و شیوه آن
کلام تو عصای معجزه گر تو است
راهی نهان بهسوی پیروزی
آثار منتشرشده فلورانس پس از مرگ:
قدرت کلام
چهار اثر از اسکاول شین
افسون گذرگاه شهود
فلورانس هرچند بسیار معنوی و روحانی بود، معمولاً معنویت و روحانیتش در پس برخورد ساده و راحت با موضوع موردبحث پنهان میشد. گرایش فنی و فرهنگستانی نداشت و با مثالهای آشنا و عملی و روزمره آموزش میداد. پیش از آنکه آموزگار حقیقت شود برای کتابها نقاشی میکرد.
قیمت کتاب 4 اثر از فلورانس
قیمت کتاب چهار اثر ازفلورانس اسکاول شین با 40 درصد تخفیف در فروشگاه سراج بوک عرضه کننده انواع کتاب های روانشناسی، مذهبی و … با تخفیف فوق العاده؛ عرضه شده است. فروشگاه سراج راه های مختلفی برای ارسال کتاب دارد که از جمله انها میتوان پست پیشتاز و سفارشی نام برد.
خرید کتاب قورباغه را قورت بده اثر برایان تریسی
(خرید کتاب قورباغه را قورت بده اثر برایان تریسی با اطمینان از سایت ما)
تریسی، که تاکنون چهار بار نیز به ایران سفر کرده، در جهان نماد «خودیاری» است و نامش با مهمترین مفاهیم این حوزه از جمله رهبری، فروش، اعتماد به نفس، هدفگذاری، راهبرد، خلاقیت، روانشناسی موفقیت، مدیریت موثر و استراتژی کسبوکار گره خورده است. او از سال 1984 «شرکت بینالمللی برایان تریسی» را بنیان نهاد و تاکنون بیش از 70 کتاب نوشته که به عمده زبانهای دنیا ترجمه شده است. کتاب «قورباغه را قورت بده»، یکی از مشهورترین آثار تریسی که به زبانهای مختلف ترجمه شده، در 21 فصل تدوین شده است. شاید بتوان گفت پیام اصلی کتاب صوتی «قورباغه را قورت بده»، این جمله در پیشگفتار کتاب است: «تنها با تغییر شیوه فکر کردن، کار کردن و پرداختن به جریان ناتمام مسئولیتهایی که هر روزه بر سرتان سرازیر میشود، میتوانید زمان و زندگیتان را کنترل کنید… در تمام دوره کاریام یک حقیقت را فهمیدم: کلید موفقیت، کامیابی، احترام، جایگاه و شادی در زندگی، توانایی تمرکز بر مهمترین کار، انجام درست آن و به اتمام رساندن آن است. این بینش کلیدی، روح و قلب این کتاب است.»
و دیگر اینکه:
تریسی پس از سالها سخنرانی انگیزشی معتقد است کلید دستیابی به موفقیت و بهرهوری بیشتر این است که این عادتِ زندگیتان شود که انجام کارهای اصلیتان اولین کار هر روز صبحتان باشد. باید عادت “خوردن قورباغهتان” قبل از هر کار دیگری را، بدون آنکه زیاد به آن فکر کنید، در خود پرورش دهید. تریسی در کتاب صوتی «قورباغه را قورت بده» چنین میاندیشد: 95 درصد از موفقیت شما در زندگی و کار با نوع عاداتی تعیین میشود که در طول زمان ایجاد کردهاید. عادت تعیین اولویتها، غلبه بر پشت گوش انداختن و شروع مهمترین کارتان، مهارتی ذهنی و جسمی است و برای ایجاد عادت تمرکز در خود به سه ویژگی کلیدی نیاز دارید که همگی یادگرفتنیاند: تصمیمگیری، نظم و اراده. در بخشی از کتاب «قورباغه را قورت بده» می خوانیم: «برای داشتن بهترین عملکرد، باید مشوق خودتان باشید. باید عادت کنید مربی خودتان باشید و خودتان را تشویق کنید که بهترین بازیتان را انجام دهید. برای اینکه همیشه انگیزه داشته باشید باید تصمیم بگیرید که کاملا مثبتنگر باشید. باید تصمیم بگیرید به حرفها، کارها و واکنشهای دیگران و موقعیتهایی که برایتان پیش میآید، مثبت جواب دهید. نباید بگذارید مشکلات و موانع اجتنابناپذیر زندگی روزانه بر حال و احساسات شما تاثیر بگذارند.»
خرید کتاب روانشناسی
خرید کتاب روانشناسی : باعث می شود تا در زندگی افراد تغییرات مثبتی به وجود بیاید زیرا با خواندن این کتاب ها هر فرد به اصلاح رفتار های خود می پردازد همچنین این کتاب ها در موفقیت ، پیشرفت و روحیه ی افراد کمک بسزایی می کند، تمامی این موارد در صورتی در زندگی افراد تاثیر می گذارد که در کنار مطالعه به نکات آن نیز عمل نمایند. در این بخش با انواع موضوعات تخصصی « کتاب های روانشناسی » مانند: ازدواج، تربیتی، عمومی، رفتار، رابطه عاشقانه، شخصیت، موفقیت می باشد.
بهترین کتاب های روانشناسی 2020 کدام هستند؟
بی شک یکی از انتخاب افرادی که اهل مطالعه هستند کتاب های روانشناسی می باشد زیرا مطالعه ی این کتاب ها در زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیرات مثبتی می گذارد و با انگیزه ای که به افراد می دهد باعث پیشرفت و موفقیت در زندگی شان می شود. همچنین کسانی که اهل مطالعه نیستند هم می توانند مطالعه را از کتاب های روانشناسی شروع کنند تا به کتابخوانی علاقه مند شوند. ما در فروشگاه کتاب سراج سعی کردیم بهترین کتاب های روانشناسی 2020 را در اختیار شما عزیزان قرار دهیم تا به آسانی خرید را انجام دهید.
بانک کتاب های روانشناسی
در کتابخانه اینترنتی سراج بوک انواع و اقسام کتاب های روانشناسی وجود دارد. این کتاب ها در حوزه های مختلف اعم از کتب روانشناسی تربیت، موفقیت در کسب و کار، آموزش و تربیت فرزندان، آموزش رفتار با همسر و … یافت می شود. این قسمت از سایت بانک کتاب های روانشناسی می باشد و می توانید برای خرید کتب مورد نظر خود در هر جای کشور که هستید، آن را سفارش داده و درب منزل خود تحویل بگیرید.
دانلود کتاب روانشناسی
در بسیاری از سایت ها با کلمه دانلود کتاب روانشناسی رو به رو می شویم؛ کتاب های دانلودی شاید در نگاه اول از نظر قیمت مناسب باشند اما باید توجه داشت که این فایل ها نیاز خواننده را برطرف نمی سازد و با کتاب بیشتر می توان ارتباط برقرار کرد. ما برای هر کدام از کتاب های روانشناسی خلاصه ای از مطالب را در صفحه قرار داده ایم تا شما با خواندن بخشی از کتاب و مقدمه ی آن بتوانید به راحتی کتابی که به آن نیاز دارید خریداری نمایید.
خرید اینترنتی بهترین کتاب روانشناسی
با توجه به این که این روز ها بسیاری از کار ها به صورت اینترنتی انجام می شود ، فروشگاه کتاب سراج هم امکان سفارش اینترنتی را برای محصولات خود در نظر گرفته است و شما می توانید این تمامی کتاب های موجود در این فروشگاه را به صورت اینترنتی در هر کجا که هستید ، سفارش و خریداری کنید . قیمت هایی که برای کتاب های سراج در نظر گرفته شده است ، بسیار مناسب و شما می توانید با خرید اینترنتی برای کتاب مورد نظر خود هزینه کمتری بپردازید . بهترین کتاب های روانشناسی را از این فروشگاه به صورت اینترنتی سفارش و خریداری کنید .
قیمت کتاب روانشناسی در سراج بوک
یکی از مزایای خرید از سایت سراج بوک این است برای کتاب ها قیمت های شگفت انگیزی را در نظر گرفته ایم تا شما علاوه بر خرید آسان، با قیمت بسیار مناسب تر از دیگر فروشگاه ها کتاب مورد نظر خود را خریداری نمایید. شما می توانید در ابتدای صفحه جاری قیمت اصلی هر کتاب و قیمت پس از سفارش آن را مشاهده کنید و با خیال راحت خرید خود را انجام دهید.
انواع کتاب روانشناسی:
کتاب روانشناسی عمومی
کتاب روانشناسی شخصیت
کتاب روانشناسی رابطه
کتاب روانشناسی ازدواج
کتاب روانشناسی رفتار
کتاب روانشناسی تربیتی
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص خرید کتاب روانشناسی، اینجا کلیک کنید.
ketab...برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 103
یکی دیگر از رمان های متفاوتی که می خواهیم دراین مقاله به شما عزیزان و علاقه مندان به کتاب و رمان های خارجی معرفی کنیم. رمان زیبای زوربای یونانی می باشد. این کتاب جزء یکی از بهترین رمان ها و داستان های نوشته شده به قلم نیکوس کازانتزاکیس می باشد. این نویسنده تا به الان توانسته است بهترین آثار خودش را برای علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی روی کاغذ شرح دهد. داستان های زیاد و متنوعی وجود دارد که شما را غرق خواندن می کند و می تواند شما را ساعت ها پای خود بنشاند. اگر می خواهید بهترین رمان خارجی را برای مطالعه انتخاب کنید به شما خرید کتاب زوربای یونانی را پیشنهاد می کنیم. شخصیت اصلی این داستان کاملا متفاوت است و همین شاید منجر به این شود که خواننده جذب خواندن شود و ادامه دهد. با اینکه شخصیت اصلی کارهای عجیب و غریبی انجام می دهد اما بدون شک برای خواننده دوست داشتنی خواهد بود. در ادامه با ما همراه باشید تا درمورد این کتاب زیبا بیشتر برای شما توضیح دهیم.
زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس، رمانی است که بدون شک در ذهن خواننده جایگاه ویژهای خواهد داشت. نمیتوان شخصیت اصلی این کتاب – یعنی الکسیس زوربا – را دوست نداشت، حتی کسانی که به برخی از رفتارهای او نقد جدی دارند، همچنان او را دوست دارند و فلسفه زندگی او را ستایش میکنند.
نیکوس کازانتزاکیس نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او نویسندهای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و به تحلیل آنها پرداخته است. کازانتزاکیس در ۱۸۸۳ میلادی در شهر هراکلیون در جزیره کرت به دنیا آمد.
خلاصه داستان زوربای یونانی
ماجرای این کتاب از زبان یک نویسنده و روشنفکر جوان روایت میشود. کسی که ۳۵ سال دارد و جستجوگر حقیقت است. در لابلای کتابهای بسیار زیادی که خوانده، به دنبال یافتن معنای زندگی است و اخیرا هم در مورد زندگی بودا تحقیق میکند. این جوان پیشنهاد دوستش را در مورد رفتن به قفقاز رد میکند و تصمیم میگیرد برای مدتی سبک زندگی خود را عوض کند. او به دنبال کسب تجربهای تازه به فکر استخراج زغالسنگ در جزیره کرت است.
این جوان – که اسم او را نمیدانیم – هنگامی که برای سفر به کرت به بندر میرود با الکسیس زوربا برخورد میکند.
همین که نگاههای ما با هم تلاقی کرد – مانند اینکه بهدل او برات شدهبود که من همانم که میخواهد – بی هیچ تردیدی دست دراز کرد و در راه گشود. با قدمهای نرم و سریع از لای میزها گذشت تا بهجلو من رسید و ایستاد. از من پرسید:
-بهسفر میروی؟ به کجا انشاءالله
-به کرت میروم. چرا میپرسی؟
مرا هم میبری؟
بدقت نگاهش کردم. گونههای فرورفته، فک نیرومند، استخوانهای صورت برجسته، موهای خاکستری و مجعد و چشمان براقی داشت.
-تو را چرا؟ تو را میخواهم چه کنم؟
او شانه بالا انداخت و با تنفر و تحقیر گفت:
-همهاش که چرا چرا میکنی! یعنی آدم نمیتواند بدون گفتن «چرا» کاری بکند؟ نمیتواند همین طوری برای دل خودش کار بکند؟ خوب، مرا با خودت ببر دیگر! مثلا بهعنوان آشپز. من سوپهای چنان خوبی میپزم که به عمرت نخورده و نشنیده باشی. (زوربای یونانی – صفحه ۲۳)
در همین یک تکه از کتاب که بیان شد، به احتمال زیاد متوجه شدهاید که شخصیت زوربا متفاوت است و با آدمهای عادی بسیار فرق دارد. در ادامه بسیار بیشتر در مورد شخصیت زوربا خواهیم گفت اما اکنون جواب زوربا را در جواب «اسمت چیست؟» بخوانید:
الکسیس زوربا. گاهی بهمناسبت قد دراز و کله پت و پهنی که دارم بهمسخره بهمن «پاروی نانوایی» هم میگویند. ولی هر کس میتواند بههر اسمی که دلش بخواهد مرا صدا بزند. اسم دیگرم «پاسو تمپو» یا «وقت گذران» است، چون زمانی بود که تخمه کدوی بوداده میفروختم. اسم دیگرم «شته» است، چون بههر جا که قدم بگذارم آنجا را بهآفت میکشم. اسامی و القاب دیگری هم دارم ولی شرح آنها باشد برای وقت دیگری… (زوربای یونانی – صفحه ۲۵)
در ادامه رمان، مشخص میشود که زوربا در کار معدن هم چندان بیتجربه نیست و میتواند مفید باشد، پس جوان تصمیم میگیرد که زوربا را به عنوان سرکارگر معدن با خودش به کرت ببرد.
وقتی به کرت میرسند، زوربا همه کارها را انجام میدهد. در ابتدا هتل میگیرد، بعد خانهای کنار دریا پیدا میکند، آشپزی میکند، به کارهای معدن رسیدگی میکند، نقشههای بزرگ میکشد و… . اما در این همنشینی مهمترین کاری که زوربا انجام میدهد، تاثیرگذاشتن روی جوان کتابخوان است.
[ لینک: رمان دن کیشوت – ترجمه محمد قاضی ]
درباره شخصیت الکسیس زوربا در رمان زوربای یونانی
مترجم کتاب – محمد قاضی – که خود را زوربای ایرانی معرفی میکند و در آخر مقدمه خود مینویسد: زوربای یونانی به ترجمه زوربای ایرانی، در مقدمه بینظیری که برای کتاب نوشته است، چند خاطره از زندگی خود را تعریف میکند و میگوید که بسیار به زوربا شبیه است. در قسمتی از مقدمه محمد قاضی میخوانیم:
آن روح اپیکوری – خیامی شدیدی که در زوربا هست در من نیز وجود دارد. من هم مانند زوربا ناملایمات زندگی را گردن نمیگیرم و در قبال بدبیاریها، روحیه شاد و شنگول خود را از دست نمیدهم. من نیز نیازهای واقعی انسان فهمیده را در چیزهای اندک و ضروری «که خورم یا پوشم» میدانم و خودفروختن و دویدن بهدنبال کسب جاه و جلال و ثروت و مال را اتلاف وقت میشمارم و میکوشم تا از آنجه بدست میآورم بهنحوی که فکر و روح و وجدان اجتماعیام را اقناع کند، استفاده کنم.
زوربا کسی است که به معنای واقعی کلمه در لحظه زندگی میکند. در مورد آینده هیچ فکری نمیکند و حوادث گذشته را به سرعت از یاد میبرد، حتی اگر این حادثه درگذشت کسی باشد که او را دوست دارد. همه وجودش زمان حال است. اگر کار کند با تمام وجود مشغول میشود. اگر به حرف کسی گوش دهد، طوری به طرف مقابل توجه میکند که انگار در دنیا هیچ صدای دیگری وجود ندارد. اگر کسی را دوست داشته باشد، با همه وجودش دوستش دارد. اگر شروع به رقصیدن کند، سرمست میشود و متوجه هیچ اتفاق دیگری نخواهد شد. اگر سنتور بنوازد، غرق آن میشود.
تنها چیزی که از زوربا جدا نمیشود، سنتورش است. سنتوری که در بیست سالگی خریده و همیشه آن را همراه خود دارد. در این مورد میگوید:
من از وقتی که سنتور زدن آموختهام آدم دیگری شدهام. وقتی غمی بهدلم نشسته یا در زندگی عرصه بر من تنگ شده باشد سنتور میزنم و حس میکنم که سبکتر میشوم. وقتی به سنتور زدن مشغولم با من صحبت هم بکنند چیزی نمیشنوم و اگر هم بشنوم نمیتوانم حرف بزنم. البته دلم میخواهد ولی نمیتوانم. (زوربای یونانی – صفحه ۲۷)
زوربا مرد آزادی است و با هرچیزی که مانع خوشحالی او باشد مبارزه میکند. مهم نیست که این مانع چه کسی یا چه چیزی باشد.
یک وقت هم کوزهگر بودم. من این کار را دیوانهوار دوست داشتم. هیچ میدانی که آدم یک مشت گل بردارد و از آن هرچه دلش بخواهد درست کند یعنی چه؟ فر رررر! چرخ را میگردانی و گل هم مثل دیوانهها با آن میچرخد، ضمن اینکه تو بالای سرش ایستادهای و میگویی: الان کوزه میسازم، الان بشقاب درست میکنم. الان چراغ میسازم، و خلاصه هر چه دلم بخواهد میسازم. به این میگویند مرد بودن، یعنی آزادی!
دریا را فراموش کرده بود، دیگر به لیمویی که در دست داشت گاز نمیزد و چشمانش بازِ روشن شده بود.
پرسیدم:
-آخر نگفتی انگشتت چه شده.
-هیچی! روی چرخ که کار میکردم مزاحمم میشد. در هر چیزی خودش را وسط میانداخت و نقشههای مرا برهم میزد. من هم یک روز تبر را برداشتم و… (زوربای یونانی – صفحه ۳۵)
در قسمتی از کتاب، زوربا در مورد خودش چنین میگوید:
وقتی بچه بودم بهیک پیرمرد ریزهمیزه میمانستم: یعنی آدم پخمه بیحالی بودم، زیاد حرف نمیزدم و صدای زمختی نظیر صدای پیرمردها داشتم. میگفتند که من به پدربزرگم شبیهم! ولی هر چه بزرگتر میشدم سربههواتر میشدم. در بیستسالگی شروع به دیوانهبازی کردم، ولی نه زیاد، از همان خلبازیها که هرکسی در آن سن و سال میکند. در چهلسالگی کمکم احساس جوانی کردم و آن وقت بهراه دیوانهبازیهای بزرگ افتادم. و حالا که شصت سالم است – بین خودمان باشد، ارباب، که شصت و پنج سال دارم – بلی، حالا که وارد شصتمین سال عمر خود شدهام راستش دنیا برایم خیلی کوچک شده است! (زوربای یونانی – صفحه ۱۸۹)
زوربا تقریبا در هرچیزی فلسفه خاص خودش را دارد و از نگاهی که به مسائل دارد هم، خوشحال و راضی است. اما قسمتی از فلسفه زندگی زوربا که بسیار نقد منفی به خود گرفته است، نگاه او به زن است. زوربا نسبت به زنان بسیار بدبین است و بههیچوجه در مورد آنها خوب صحبت نمیکند. با این حال در برابر آنها ضعیف هم هست و بهنحوی خیلی هم وابسته به زن است. زوربا، عقایدش در مورد زن را از پدربزرگ خود به ارث برده است و در قسمتهای مختلف کتاب آموزههای او را تکرار میکند. البته در جایی از متن کتاب هم در مورد خودش و پدربزرگش میگوید: «آه، پدربزرگ من، که روانش شاد باد، شهوتران هرزهای بود مثل خود من؛»
دقت کردهای، ارباب که هر چیز خوبی که در این دنیا هست اختراع شیطان است؟ زنان زیبا، بهار، خوک شیری کبابکرده، شراب و همه این چیزها را شیطان درست کرده است. و اما خدا کشیش و نماز و روزه و جوشانده بابونه و زنهای زشت را آفریده است… اَه! (زوربای یونانی – صفحه ۳۰۵)
زوربا با هرچیزی به شکل خارقالعادهای برخورد میکند. همیشه وقتی چیزی را میبیند انگار بار اول است آن را می بیند، هیجانزده میشود و با شور و اشتیاق به آن نگاه میکند و واقعا لذت میبرد. نترس است و اجازه نمیدهد ترس از چیزی بر او چیره شود و یا قدرت را از او بگیرد. مالک زندگی خودش است و آزاد. عملگرا است، زیاد فکر نمیکند، به چرایی کار و سبک سنگین کردن ماجراها اهمیت نمیدهد، به اینکه منطق چه حکمی میکند توجهی ندارد و فقط کار خودش را میکند. درباره خدا و شیطان و این دنیای مادی نظریات خاص خودش را دارد و غیره و غیره. درباره شخصیت زوربا بسیار بسیار بیشتر میتوان گفت و نوشت، اما بهترین کار این است که برای آشنا شدن با او کتاب زوربای یونانی را خواند.
[ لینک: رمان عشق در روزگار وبا اثر گابریل گارسیا مارکز ]
درباره رمان زوربای یونانی
جوانی که زوربا را با خودت به جزیزه کرت میبرد، کسی است که معنای زندگی خود را در میان کتابها جستجو میکند. نگاهی که او به مسائل و اتفاقات دارد برگرفته از آثاری است که خوانده و در واقع فلسفه زندگی این جوان، برگرفته از کتابهاست. اما در مقابل، الکسیس زوربا کسی است که فلسفه زندگیاش را خودش تعیین کرده است. زوربا به معنای واقعی کلمه، به استقبال زندگی و ماجراهای آن رفته، به جاهای مختلفی سفر کرده و کارهای بسیار زیادی انجام داده و فلسفه او حاصل همین تجربیاتش است. برخورد این دو دیدگاه، همسفر و همنشینی این دو فکر، کتاب خواندنی است که نیکوس کازانتزاکیس تقدیم مخاطب خود میکند.
به اعتقاد من، زوربا بیشتر از هرچیزی به ارباب خودش درس درست زندگی کردن میدهد. درس خوشحال بودن و نادیده گرفتن اتفاقات بد میدهد. و این همان چیزی است که ما در دنیا امروز به شدت به آن احتیاج داریم. ما الان در یک برهه زمانی زندگی میکنیم که جوانان ما در مدرسه و دانشگاه به جای اینکه از جوانی و انرژی جوانی خود لذت ببرند و مشغول کسب تجربه و زندگی کردن باشند، به این فکر میکنند که در آینده میخواهند چه شغلی داشته باشند. ذهن آنها پُر شده است از دغدغههای عجیب و غریب. هیچکس به این فکر نمیکند که شاد زندگی کند، در لحظه زندگی کند و از این دنیا لذت ببرد.
زوربا، مردی است که زندگی را ارج نهاده و از آن نهایت استفاده را برده است، خاطرهها دارد و در هر موقعیتی میتواند خاطرهای شیرین و شنیدنی نقل کند. اهل کار و تلاش است و به هر مسئله و مشکلی که برخورد کند، به راحتی از آن عبور میکند. در شرایط سخت و ناامیدکننده سنتورش را میآورد و مینوازد و میرقصد و شادی میکند، خودش را سبک میکند.
کتاب زوربای یونانی تلنگر شدیدی است برای:
• کسانی که غرق زندگی مادی شدهاند،
• برای کسانی که گرفتار تعصبهای بیمورد شدهاند،
• برای کسانی که در مسئله مذهب غرق شدهاند،
• برای کسانی که زندانی افکار دیگران هستند،
ن برای کسانی که خود را غرق کتابها کردهاند و تلاش میکنند معنای زندگی را در میان کاغذها پیدا کنند،
• و… .
الکسیس زوربا، به همه این افراد میگوید که: لطفا کمی هم زندگی کنید.
زوربای یونانی یک کتاب فلسفی نیز میباشد و در آن به تفصل درباره مسائل هستیگرایی و سوالات اساسی زندگی مانند چرایی آفرینش جهان، هدف زندگی، مرگ و غیره صحبت میکند. نیکوس کازانتزاکیس، در کتابش گوشه چشمی هم به مذهب و کلیسا دارد و نقدهایی درباره آنان مطرح میکند.
پیشنهاد میکنم حتما کتاب زوربای یونانی را مطالعه کنید و با شخصیت الکسیس زوربا آشنا شوید. بعد از خواندن رمان، زوربا حتما در ذهن شما خواهد بود و میتوانید در لحظات مختلف زندگی نظر او را هم جویا شوید. میتوانید در اتفاقات مختلف زندگی، با خود فکر کنید که اگر زوربا اینجا بود چهچیزی میگفت و یا چه واکنشی نشان میداد.
نکته آخر اینکه، کتاب زوربای یونانی ترجمههای مختلفی دارد اما ترجمه محمد قاضی که وجود داشته باشد، بدون کوچکترین تردیدی میتوان سراغ آن رفت و مطمئن بود که با نابترین ترجمه ممکن روبهرو هستیم.
[ لینک: رمان بینوایان اثر ویکتور هوگو ]
جملاتی از متن زوربای یونانی
آزادی همین است دیگر! هوسی داشتن، سکههای طلا انباشتن، و سپس ناگهان بر هوس خود چیزهشدن و گنج گردآورده خود را بباددادن. خویشتن را از قید هوسی آزاد کردن و بهبند هوسی شریفتر درآمدن. ولی آیا همین خود شکل دیگری از بردگی نیست؟ خویشتن را بهخاطر یک فکر، بهخاطر ملت خود، بهخاطر خدا فدا کردن؟ یا مگر هر چه مقام مولا بالاتر باشد طناب گردن برده درازتر خواهد بود؟ در آن صورت برده بهتر میتواند دست و پا بزند و در میدان وسیعتر جست و خیز کند بیآنکه متوجه بستهبودن بهطناب بشود، بمیرد. آیا آزادی بههمین میگویند؟ (زوربای یونانی – صفحه ۴۴)
زوربا هر روز همه چیز را انگار بار اول است که میبیند. (زوربای یونانی – صفحه ۸۴)
ما تا وقتی که در خوشبختی بسرمیبریم بزحمت آن را احساس میکنیم؛ و فقط وقتی خوشبختی گذشت و ما بهعقب مینگریم ناگهان – و گاه با تعجب – حس میکنیم که چقدر خوشبخت بودهایم. اما من بر آن ساحل کرتی در خوشبختی بسرمیبردم و خودم هم میدانستم که خوشبختم. (زوربای یونانی – صفحه ۱۰۴)
ما تا پاسی از شب گذشته ساکت در کنار منقل نشستیم. من بار دیگر حس کردم که خوشبختی چه چیز سهلالوصول و کممایهای است و تنها با یک جام شراب، یک بلوط برشته، یک منقل کوچک و زمزمه دریا بدست میآید. برای اینکه بتوان احساس کرد که سعادت همین چیزهاست فقط کافی است یک دل ساده و قانع داشت. (زوربای یونانی – صفحه ۱۲۳)
همه آدمها جنون خاص خود را دارند، و اما بزرگترین جنون بهعقیده من آن است که آدم جنون نداشته باشد. (زوربای یونانی – صفحه ۲۱۶)
من وقتی هوس چیزی بکنم میدانی چه میکنم؟ آنقدر از آن چیز میخورم تا دلم را بزند و دیگر هیچ گاه فکرش را نکنم، یا اگر هم فکرش را کردم حال استفراغ بهمن دست بدهد. وقتی بچه بودم مرده گیلاس بودم. زیاد هم پول نداشتم و نمیتوانستم یک دفعه مقدار زیادی بخرم، بهطوری که هر وقت گیلاس میخریدم و میخوردم باز هوسش را میکردم. روز و شب فکر و ذکری بهجز گیلاس نداشتم و براستی که از نداشتن آن در رنج بودم. تا اینکه یک روز عصبانی شدم یا خجالت کشیدم، درست نمیدانم. فقط حس کردم که در دست گیلاس اسیرم، و همین خود، مرا مضحکه مردم کردهبود. آن وقت چه کردم؟ یک شب پاشدم و پاورچین پاورچین رفتم جیبهای پدرم را گشتم، یک مجیدیه نقره پیدا کردم و آن را کش رفتم و صبح زود بهسراغ باغبانی رفتم. یک زنبیل گیلاس خریدم، در خندقی نشستم و شروع بهخوردن کردم. آنقدر خوردم و خوردم و هی خوردم تا شکمم باد کرد. لحظهای بعد معدهام درد گرفت و حالم بهمخورد. آره ارباب، هی استفراغ کردم و کردم، و از آن روز بهبعد دیگر هوس گیلاس در من کشتهشد؛ بهطوری که دیگر تاب دیدن عکس گیلاس را هم نداشتم. نجات پیدا کردهبودم. نگاهشان میکردم و میگفتم: «دیگر احتیاجی بهشما ندارم!» بعدها همین کار را با شراب و توتون هم کردم. (زوربای یونانی – صفحه ۲۸۱)
از من بشنو، ارباب، و بدان که راه دیگری برای نجات نیست جز اینکه آدم از هر چه هوس میکند بهحد اشباع بخورد، نه اینکه خود را از آن محروم کند. (زوربای یونانی – صفحه ۲۸۲)
زمانی بود که میگفتم این ترک است و آن بلغاری و این یونانی. من کارهایی برای وطنم کردهام، ارباب، که اگر برایت بگویم موهای سرت سیخ خواهد شد: سر بریدهام، دزدی کردهام، آبادیها را آتش زدهام، به زنها تجاوز کردهام و خانوادهها را از بین بردهام. چرا؟ بهاین بهانه که آنها بلغاری یا ترک بودند. تف بر من! اغلب توی دلم به خودم فحش میدهم و میگویم: برو گم شو، کثافت! مردهشویت ببرد، مردکه احمق! لیکن حالا با خودم میگویم: این یک مرد خوبی است، آن یک آدم رذلی است. دیگر میخواهد بلغاری باشد یا یونانی، برای من فرق نمیکند. خوب است یا بد؟ این تنها چیزی است که من امروز درباره کسی میپرسم. و حتی در حال حاضر که دارم رو به پیری میروم، به نمکی که میخورم قسم، مثل اینکه دیگر کمکم این را هم نمیپرسم. آره، رفیق، آدمها خوب باشند یا بد، دل من بهحال همهشان میسوزد. (زوربای یونانی – صفحه ۳۲۲)
من از تو میخواهم بگویی که ما از کجا میآییم و به کجا میرویم. سالهاست که تو عمر خود را صرف این کتابها جادویی کرده و باید شیره دوسههزار کیلویی کاغذ را کشیده باشی. خوب، چه حاصلی از این کار خود بدست آوردهای؟ (زوربای یونانی – صفحه ۳۸۱)
عشق بسی نیرومندتر از مرگ است. (زوربای یونانی – صفحه ۴۳۴)
[ لینک: رمان ناتور دشت اثر سلینجر ]
مشخصات کتاب
• عنوان: زوربای یونانی
• نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
• ترجمه: محمد قاضی
• انتشارات: خوارزمی
• تعداد صفحات: ۴۳۸
ketab...
برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 133
رمان ها می توانند زمان زیادی را برای ما سپری کنند، انتخاب یک رمان خوب و مناسب می تواند روی زندگی ما تاثیر گذار باشد. رمان ها در دسته بندی های متنوعی قرار دارند، برخی از آن ها ترسناک هستند، برخی از آن جا جنایی، برخی عاشقانه و برخی علمی تخیلی ، رمان ها هرچه به واقعیت نزدیک تر باشند، معمولا مخاطبان و خوانندگان بیشتری را به سمت خودشان جذب می کنند. این رمان ها هستند که می توانند برای مدتی ما را از زندگی واقعی و اصلی خودمان دور کنند، رمان ها بهترین کتاب ها در زمان های تنهایی ما هستند. برخی از کتاب هایی که ما می خوانیم ، به داستان زندگی مان شباهت زیادی دارند، انگار که داریم داستان زندگی خودمان را می خوانیم . حالا به نظر شما شگفت انگیز نیست این که داستان زندگی خودت را بخوانی و هر لحظه بیشتر از قبل جذب آن شوید. در این مطلب می خواهیم در مورد یکی از بهترین آثار فلوبر با شما علاقه مندان به کتاب صحبت کنیم. با ما همراه باشید تا کتاب مادام بوواری را به شما معرفی کنیم.
مادام بوواری اثر برجسته، خیرهکننده و مهم از گوستاو فلوبر است که اولین بار در سال ۱۸۵۶ منتشر شد و در زمان انتشار افراد زیادی را بهتزده کرد. مسائل مطرح شده در این رمان در فرانسه آن زمان به هیچوجه عادی نبود. امروزه شخصیت اصلی رمان مادام بوواری یکی از مهمترین و شناختهشدهترین چهرههای دنیای ادبیات است.
گوستاو فلوبر در سال ۱۸۲۱ در خانوادهای ثروتمند در فرانسه به دنیا آمد. آغاز کار نویسندگی فلوبر در گرماگرم جنبش رمانتیک و در زمانی بود که او برغم میل خودش درس حقوق میخواند اما علاقه فلوبر به ادبیات آنچنان شدید بود که حتی سفرهای درازی که به مشرق، مصر و فلسطین و آسیای صغیر کرد همه در خدمت نویسندگی او بود. مجموعه آثار فلوبر را میتوان به دو دسته مجزا تقسیم کرد که منعکسکننده طبع دوگانه خود او نیز هستند. یعنی، به گفته خودش: »دو آدمی که در درونش همواره با هم کلنجار دارند، یکی آنی که شیفته موسیقی کلام و همه جنبههای خناییِ جمله است… و دیگری که میکوشد تا آنجا که میتواند حقیقت را بشکافد و بکاود، کسی که دلش میخواهد خواننده آنچه را که او عرضه میدارد به نحوی تقریبا مادی و ملموس حس کند.»
همه کتابهایی که ما مینویسیم و به نظرمان واقعی میآیند در مقایسه با اثر فلوبر کارهایی سطحی و احساساتیاند و به درد تماشاخانه میخورند.
این گفته، به مضمون، از امیل زولاست که خود یکی از بزرگترین نویسندگان قرن نوزدهم ادبیات غرب و یکی از سران جنبش گسترده واقعگرایی به معنی عام است. نظراتی از این قبیل درباره فلوبر و دو کتاب برجسته او یعنی مادام بوواری و تربیت احساسات بسیار بیان شده و کم نیستند نویسندگان و منتقدانی که فلوبر را آغازگر رمان مدرن و این دو اثر را سنگهایی زیربنای شیوه داستاننسرایی امروزی میدانند.
[ معرفی کتاب: رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست با ترجمه مهدی سحابی ]
کتاب مادام بوواری با داستان زندگی شارل بوواری آغاز میشود. پیشینه خانوادگی، دوران کودکی و ماجرای ازدواج اول شارل به شکلی تند و سریع بیان میشود. گویی نویسنده فقط میخواهد تصویری از اتفاقات مهم و جایی که شارل از آن آمده است در اختیار خواننده قرار دهد.
شارل بوواری پزشکی بیاستعداد و ساده است که میتوان گفت از زندگی هیچچیز ویژهای نمیخواهد. شارل از زندگیاش راضی است. هنگامی که زن اولش را از دست میدهد، با وجود اینکه بسیار از او مسنتر بود و هیچ کششی میان آنها وجود نداشت، بعد از کارهای گورستان «به میز تحریر تکیه داد و تا غروب محو فکر و خیالی دردآلود باقی ماند.»
در این میان، شارل که شکستگی پای بابا روئو را معالجه کرده بود به او نزدیکتر میشود. بابا روئو نیز همسرش را از دست داده و خود را شریک غم شارل میداند. وقتی شارل به خانه آنها در روستا سری میزند با دختر بابا روئو یعنی اِما آشنا میشود. خیلی زود شارل و اِما با هم ازدواج میکنند و از این جا به بعد، کتاب روی شخصیت اِما که حال به مادام بوواری تبدیل شده است تمرکز میکند.
اِما زندگی مشترک با شور و علاقه خاصی آغاز میکند ولی:
پیش از ازدواج پنداشته بود که به عشق رسیده است؛ اما از آنجا که به آن خوشبختی که باید از این عشق حاصل میشد دست نیافته بود پیش خود میگفت که پس باید اشتباه کرده باشد. و میکوشید بفهمد که در زندگی مفهوم واژههای سعادت، شور، سرمستی که در کتابها به نظرش بسیار زیبا آمده بود دقیقا چیست. (کتاب مادام بوواری – صفحه ۴۰)
اما به دنبال کشف سعادت، شور و سرمستی به واسطه یکی دیگر از بیمارانی که شارل معالجه کرده بود، همراه همسرش به مهمانی اشرافی وزیر مشاور، مارکی، دعوت میشود. مهمانیای که سراسر زرق و برق بود و عطش اِما را برای یک شب فرو مینشاند. آشنایی اِما با مردان اشرافی و سبک زندگی آنها او را برای همیشه تغییر میدهد. اِما میخواست با زندگیهای آنها آشنا شود و در آن رخنه کند. هیجان بسیار زیادی داشت ولی به جای راه یافتن به چنین محافلی همسر شارل شده بود! کسی که «نه شنا بلد بود، نه شمشیربازی و نه استفاده از تپانچه را» و حتی نمیتوانست درباره اصطلاحی از اسبسواری که اِما در رمانی خوانده توضیحی بدهد. در آن مهمانی مجلل و باشکوه شارل چه کار میکرد؟ -«شارل به دری تکیه داده بود و چرت میزد.»
این مهمانی نقطه عطفی در زندگی اِما محسوب میشد و پس از آن اِما مسیر خاص و متفاوتی پیش میگیرد که این رمان را به یک تراژدی ماندگار تبدیل کرده است.
مهدی سحابی – مترجم کتاب – در مقدمه خود درباره رمان مادام بوواری و شخصیت اصلی آن آورده است:
اِما بوواری یکی از شاخصترین چهرههای ادبیات همهی دورانهاست. سرشت آکنده از بحران و سرنوشت رقتانگیز او، با دقت و عمقی که فلوبر ترسیم میکند، او را از جایگاه یک زن جاهطلب سیریناپذیر شهرستانی بالا میکشد و به سطح پرسناژهای سترگ اساطیر، تراژدی و تاریخ میبرد. هنر فلوبر و تاثیر عمیق او بر رمان مدرن و هرآنچه بعد از او نوشته شده، از همین تلفیق تناقضآمیز و محالوار است: بیانِ عینی «سرد» و «پزشکانه» وضعیتهایی تراژیک که تاکنون عادت داشتهایم آنها را در منظومهها بخوانیم و بشنویم.
[ معرفی کتاب: رمان دسته دلقکها اثر سلین با ترجمه مهدی سحابی ]
علاوه بر مهم و شاهکار بودن این کتاب که دلیل کافی برای مطالعه آن را در اختیار مخاطب قرار میدهد، اگر کتاب مادام بوواری را نخوانید و با شخصیت اِما بوواری آشنا نباشید، بخش مهمی از ادبیات را از دست میدهید. ما این رمان خوب را در لیست کتابهای پیشنهادی کافهبوک قرار میدهیم و امیدواریم این کتاب بسیار بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
درباره شخصیت مادام بوواری میتوان بسیار نوشت. شخصیتی که فلوبر به شکل بسیار دقیق و عالی در کتاب پیش روی ما قرار میدهد. اِما در روستا زندگی آرامی داشته است. سراسر آسوده با خیالی راحت. زندگیای که شاید آدم شهری در پی آن باشد تا شاید به همان آرامشی برسد که اِما از آن برخوردار است. اما میبینیم که اِما از قبل این آرامش و آسودگی را تجربه کرده و به دنبال چیز دیگری است. به همین دلیل است که با شارل ازدواج میکند و از محیط زندگیاش در روستا خارج میشود. او دیگر دریای آرام را دوست ندارد و «دریا را فقط به خاطر توفانهایش دوست میداشت». اِما لازم داشت خودش را رها کند و هیجان را تجربه کند.
همسری نیاز داشت که «نحیف، ضعیف، بیمقدار و خلاصه از هر نظر آدمی حقیر» نباشد. اِما قهرمان لازم داشت. آدمی محکم و قوی که بتواند او را از هر نظر ارضاء کند. پولدار باشد و امکانات مختلفی در اختیارش قرار دهد. ولی نمیدانست که شارل هیچکدام از این ویژگیها را ندارد و وقتی که مسیر خاص خودش را در پیش گرفت، نمیدانست که حالا جامعه در مقابل اوست.
اِما که هرلحظه مشتاق آینده و تشنه پول و ثروت بود، هرچه جلوتر میرود بیشتر و بیشتر به گذشته فکر میکند و وقتی که از پنجره به بیرون نگاه میکند، که اغلب هم همین کار را انجام میدهد، مدام در فکر نجات خودش است. اما همانطور که اشاره شد، رابطه زناشویی و انتظاراتی که جامعه مردسالار از زن دارد، راه بازگشت را میبندد. اِما حتی چندبار هم به شارل فرصت میدهد که دوباره او را به دست آورد اما این این کار از عهده فردی ضعیف خارج است.
تنها راه فرار اِما در این رابطه زناشویی کسلکننده کتابها است. او خود را در دنیای کتابها غرق میکند و وقتی هم که بیرون میآید دنبال همان چیزهایی است که در کتابها خوانده است. «ماریو بارگاس یوسا» در کتاب «چرا ادبیات» به زیبایی مادام بوواری را دن کیشوت مونث اهل عمل خطاب میکند.
مادام بوواری یا همان دن کیشوت مونث اهل عمل، مدام در پی عشقی خالص و زیبا که در کتابها خوانده است سرگردان است و از آغوش این مرد به آغوش دیگری پناه میبرد. میتوان گفت او در پی یافتن خودش و زندگی مستقلی که خواهان آن است، زندگیای که زیر سایه مرد تعریف نشده باشد، زندگیای که در آن از قوانین خودش پیروی کند، در مسیر اشتباهی قدم برمیدارد و همین مسیر او را به سمت تباهی میکشاند.
شاید رمان مادام بوواری بیشتر از هرچیزی کشمکشی بین آزادی و اسارت باشد. این را بخوانید و از زیباییهای آن بهره ببرید.
[ معرفی کتاب: رمان دانه زیر برف اثر سیلونه با ترجمه مهدی سحابی ]
براساس این رمان یک اینفوگرافیک توسط کافهبوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبههای مختلف رمان به خوبی و به شکلی دقیق منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک وجود دارد، به درک بهتر رمان کمک میکند.
البته باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این رمان را نخواندهاید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چرا که در اینفوگرافیک رمان مادام بوواری خلاصه همه قسمتهای مهم کتاب نیز ارائه شده است و بخشهایی از آن بازگو میشود. شاید مطالعه اینفوگرافیک بعد از مطالعه کتاب برای شما بهتر باشد.
منظورم این است که از غم و غصه آدم همیشه یک خرده، یک وزنهای به قول معروف، ته دل باقی میماند. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۵)
مادرش که مرد، در روزهای اول بسیار گریه کرد. داد که از موهای او تصویری یادگاری برایش بسازند، و در نامهای که به «برتو» فرستاد و پر از تاملاتی غمآلود درباره زندگی بود از پدرش خواست که بعد از مرگش او را هم در گور مادرش بگذارند. پدر پنداشت که او بیمار شده و به دیدنش رفت. اِما در ته دل خشنود شد از این حس که با یک حرکت توانسته بود به این آرمان نادرِ زندگیهای بیفروغ برسد که دلهای دچار ابتذال هرگز به آن نمیرسند. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۴۵)
آینده دالان درازی بود و در انتهایش در محکم بسته. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۷۱)
«ساکت شوید آقای اومه! دارید کفر میگویید! دین و ایمان ندارید شما!» داروخانهچی در جوابش گفت: «چرا، دین دارم، دین خودم، حتی بیشتر از آنها، با ادا و اطوارها و مسخرهبازیهاشان! من، برعکس، خدا را میپرستم! من بهذات متعال، به خالق این دنیا ایمان دارم، اسمش هرچه بود باشد، مهم نیست، کسی که ما را آورده توی این دنیای خاکی که به وظایف شهروندی و تکالیف پریمان عمل کنیم، اما احتیاجی نمیبینم بروم کلیسا، وسایل نقرهاش را ببوسم و به خرج خودم یک مشت دلقک را پروار کنم که خورد و خوراکشان از خود ما بهتر است! چون که خدا را میشود توی جنگل، توی مزرعه هم نیایش کرد، یا حتی فقط با تماشای گنبد نیلگون آنطوری که قدما میکردند.» (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۸۶)
باورش این بود که عشق باید یکباره، با درخششهای بسیار و تکانهای شدید از راه برسد، توفانی آسمانی که به زندگی هجوم بیاورد، زیر و رویش کند، اراده آدمها را مثل شاخ و برگ بکَنَد و دل را یکپارچه ببرد و به ورطه بیندازد. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۱۰۹)
مگر نمیدانید که آدمهایی هستند که روحشان مدام در تب و تاب است؟ پیاپی هم به خیال و رویا احتیاج دارند و هم به جنب و جوش و فعالیت، هم به پاکترین عواطف و هم به وحشیانهترین لذتها، به همین خاطر هم به انواع تفننها و دیوانگیها تن میدهند. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۱۵۵)
شما در جان من در یک مکان بلند و استوار و منزه قرار دارید، مثل یک مجسمه حضرت مریم روی پایهاش. اما من برای زنده بودن به شما احتیاج دارم! محتاج چشمهای شما، صدایتان، فکرتانام! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۱۷۴)
دوستت دارم! آنقدر دوستت دارم که نمیتوانم ازت بگذرم، میفهمی؟ گاهی آنقدر دلم میخواهد تو را ببینم که خشم عشق میخواهد دیوانهام کند. از خودم میپرسم: «الان کجاست؟ شاید دارد با زنهای دیگری حرف میزند! به او لبخند میزنند، او نزدیک میشود…» نه! بگو، از هیچ کدامشان خوشت نمیآید، مگر نه؟ از من خوشگلتر هم هست؛ اما من در عشق بهترم! من خدمتکار تو و کنیز توام! تو شاه منی، بت منی! تو خوبی! تو خوشگلی! باهوشی! نیرومندی! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۰۷)
اگر دردهای ما میتوانست برای کسی فایدهای داشته باشد، میتوانستیم خودمان را دستکم با فکر فداکاری تسکین بدهیم! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۵۵)
نه، تکان نخور! حرف نزن! مرا نگاه کن! از چشمهایت یک چیز خیلی ملایمی بیرون میزند که تسکینم میدهد! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۹۰)
هرچه بود خوشبخت نبود، هرگز احساس خوشبختی نکرده بود. این نابسندگیِ زندگی از چه بود، از چه ناشی میشد این که به هرچه تکیه میکرد درجا میگندید؟… اگر براستی در جایی انسانی نیرومند و زیبا وجود داشت، انسانی نستوه، سرشار از شور و در عین حال ظرافت، با قلب یک شاعر و چهره یک فرشته، که چنگ به دست داشت و رو به آسمان مدیحههای نکاحی میخواند، اگر وجود داشت چرا اِما اتفاقی به او برنمیخورد؟ آه! چه خیال محالی! براستی که هیچ چیز ارزش جستجو نداشت؛ همه دروغ بود! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۳۱۰)
همیشه بعد از مرگ کسی نوعی حیرت به جا میماند، بس که درک نیستیای که ناگهان پیش آمده، و نیز رضا دادن به آن و باور کردنش دشوار است. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۳۵۷)
ketab...
برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 118
کتاب ها می توانند جزئی از زندگی ما باشند . برخی از آن ها روایت کننده داستان زندگی خودمان هستند و برخی از آن ها انگار برای ما آشنا هستند . این داستان هاست که می توانند ما را چندین ساعت از زندگی و مشکلات روزمره زندگی دور کند . اگر بتوانید بهترین کتاب را برای خواندن انتخاب کنید ، بدون شک می توانید بهترین لحظات را سپری کنید . توجه داشته باشید که کتاب ها همیشه بهترین داستان ها را بیان می کنند فقط برای این که ما چندساعتی با آن ها سپری کنیم . یکی از کتاب هایی که امروز قصد داریم در این مطلب به شما عزیزان معرفی کنیم ، کتاب زیبای شهر فرهنگ اروپا می باشد . این کتاب یکی از زیباترین آثار پاتریک اوئورژدنیک است .
یکی از عنوان هایی که برای این کتاب در نظر گرفته شده است ، چکیده ای از پیدا و پنهان قرن بیستم می باشد . نویسنده این کتاب در پراگ متولد شده که در سال 1984 به فرانسه مهاجرت کرد . این نوسنده تا به الان 8 کتاب شامل داستان ها ، شعر ها و مقاله های زیادی نوشته است که هر یک از آن ها ارزش یک بار خواندن را دارد . در ادامه در مورد این کتاب بیشتر توضیح می دهیم .
در پشت جلد، قسمتی از متن کتاب آمده است:
درختها برای شهرها مهم بودند، چون اکسیژن را بازتولید میکردند و خاکستر جسدهای سوزاندهشده کود مناسبی برای باغهای میوه و سبزیجات بود… جسدهای مدفون در خرابههای ساختمانها روی هم تلنبار شده بودند و بعضی وقتها دو یا سه جسد دست در دست هم داشتند یا همدیگر را در آغوش گرفته بودند و میبایستی با اره آنها را از هم جدا کنند. و یکی از زنها نمیخواست جسدها را از هم جدا کند و فرمانده این عملیات میخواست او را تیرباران کند، چون در کار اخلال کرده بود، اما در این فاصله سربازانی که قرار بود او را تیرباران کنند در رفته بودند.
خواننده با خواندن جملات پشت جلد کتاب، حس میکند در دنیای متفاوتی زندگی میکند، دنیایی که هرگز چنین فجایع انسانی و اخلاقی را تجربه نکرده و قرار هم نیست تجربه کند؛ گویی این اتفاقات در سیارهی دیگری رخ دادهاند، اما اینجا کرهی زمین است، اینجا شهر فرنگ اروپاست، چشمتان را روی دریچهی این جعبهی جادویی بگذارید و چکیدهای از پیدا و پنهان تاریخ قرن بیستم را مشاهده کنید؛ هرآنچه که شاید برای دانستن آن نیاز به تهیه و مطالعهٔ چندین کتاب تاریخی قطور باشد.
اینجا اروپاست، باورکردنش دشوار است، اما اینجا همان جاییست که امروزه آن را مهد تمدن و روشنفکری میدانند. جایی که جنگ جهانی اول را جنگی امپریالیستی میخوانند، جایی که بر سر قدرت نزاع میکنند تا فضایلی چون عشق به میهن و فداکاری و ایثار را با کشتن مخالفان خود زنده نگه دارند.
در این کتاب همهچیز به چالش کشیده شده است: از باورهای ادیان متعصب گرفته تا دینگریزان خداناباور (آتئیست). از فرقههای مذهبی گوناگون و خرافاتی که به مردم جامعه تزریق میکردند گفته شده است، تعاریف مختصر اما جامعی از فاشیستها، کمونیستها، ساینتولوژیستها، دموکراتها، از بزرگترین نسلکشی قرن و اهداف آنها ارائه شده است.
«نخستین نسلکشی قرن بیستم در ۱۹۱۵ در ترکیه رخ داد. حکومت ابتدا ششصد خانوادهی ارمنی را که در قسطنطنیه زندگی میکردند بازداشت و تیرباران کرد، بعد سربازانی را که تبار ارمنی داشتند و در ارتش ترکیه خدمت میکردند خلع سلاح و تیرباران کرد. و به همهی ارامنه دستور داده شد که شهرها و روستاها را ظرف بیستوچهار یا چهلوهشت ساعت تخلیه کنند و ارتش ترکیه در برابر دروازههای شهر مستقر شد و همینطور که افراد بیرون میآمدند مردان را به گلوله میبست و زنان را و کودکان را به مناطق صحرایی بینالنهرین تبعید میکرد. و زنان و کودکان میبایست پای پیاده، بدون غذا، سیصد تا پانصد کیلومتر را طی میکردند و بسیاری از آنها در طول راه مردند.» (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۴۲)
علاوه براین، کتاب شهر فرنگ اروپا از قوانین عقیمسازی که امریکاییها و سپس نازیها به اجرا گذاشتند میگوید که به باور خودشان نوعی «بهسازی نژادی» تلقی میشد! از اختراع قرصهای ضدحاملگی و تأثیر مفید آن بر حضور بیشتر زنان در جامعه به جای ماندن در خانه و نگهداری از فرزندان میگوید. از قرن بیستم میگوید و تصورات کسانی که آن را مرگبارترین قرن در تاریخ بشر میدانستند. از تحصیل اجباری و پیشرفت تکنولوژی و اهمیتپیداکردنِ نوجوانان و جوانان در برخی کشورهای دموکراتیک پس از جنگ جهانی دوم میگوید و جوامعی که بهمرور به مصرفگرایی روی آوردند.
کتاب شهر فرنگ اروپا با بیان و ترجمهای ساده و روان، تاریخ را روایت میکند، گویی شخصی وقایع را بازگو میکند و شما نظارهگر آن هستید؛ آن هم از دریچهی جادوییِ شهر فرنگ، و در یک چشمبههمزدن تمام میشود، اما درحقیقت یک قرن تاریخ است که پیش روی مخاطب است. دستاوردهایی که اگر امروزه حاصل شده، حاصل کوششی صدساله و مستمر است؛ چه مهینپرستانه و چه در دفاع از تمدن.
و ای کاش حکومتها، فرقهها، دولتها و هرآنچه که بهمنظور جاهطلبی بر سر کار آمدند و از هیچ جنایتی علیه بشریت دریغ نکردند، تنها یک جمله را رأس آمال و اهداف جاهطلبانهی خود قرار میدادند:
«هر کسی باید آزاداندیش باشد و به دیگری احترام بگذارد.» (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۸۵)
میگویند در جنگ جهانی اول آدمها مثل تخم گیاهان همینطور به زمین میریختند و کمونیستهای روسی بعدها حساب کردند که از هر کیلومتر مربع از اجساد چقدر کود میشود تهیه کرد و اگر آنها از اجساد خائنان و جانیان به جای کود استفاده کنند، چقدر میشود با پرهیز از خرید کودهای شیمیایی گران خارجی صرفهجویی به عمل آورد. (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۹)
پس از جنگ جهانی اول، کمونیسم و فاشیسم سرتاسر اروپا را فرا گرفت، چون عدهی کثیری از مردم معتقد بودند که جهان کهن پوسیده است و لازم است به دنبال یافتن راههای تازه بود و حاکمیت دموکراتیک قادر به جلوگیری از جنگ جهانی نیست و سرمایهداری عامل بحران اقتصادی بوده است. کمونیستها و فاشیستها میگفتند ضروری است انسان نوینی خلق کرد که بتواند مغرور و قوی و سختکوش و ستایشبرانگیز باشد و درکی از عدالتی والاتر و زندگی جمعی داشته باشد. عدالت والاتر بدین معنا بود که افراد، آنگونه که رژیمهای دموکراتیک میگویند و در قانون اساسیشان برای همهی شهروندان حقوق یکسان در نظر گرفته شده، برابر نیستند. کمونیستها و فاشیستها حقوق بشر را سرپوشی برای منافع بورژوازی میدانستند که کارگران را استثمار میکند. و آنها میگفتند لازم است جهان را از لوث وجود بورژوازی پاک کرد، همچنانکه باید جهان کهن را هم به خاک سپرد و به جایش نظم نوینی برقرار کرد. فاشیستها میگفتند در جهان همه کارگر خواهند بود، درست همانطور که زمانی همه مسیحی بودند، و کمونیستها میگفتند که جهان نوین جامعهای بیطبقه خواهد بود که در آن هرکسی برای نفع همگان کار خواهد کرد. (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۳۰)
وقتی که نازیها در جنگ شکست خوردند، کشورهای پیروز دادگاهی بینالمللی برپا کردند و حقوقدانان فکر میکردند چه نام حقوقیای روی جنایاتی مثل راه حل نهایی برای مسئلهی یهودیان یا نقشههای گوناگون برای برانداختن نسل کولیها، اسلاوها و غیره بگذارند، و بالاخره اصطلاح نسلکشی را اختراع کردند. مورخان به این نتیجه رسیدند که در قرن بیستم حدود شصت نسلکشی در جهان رخ داده است، اما همهی اینها در حافظهی تاریخ ثبت نشدهاند. مورخان میگفتند حافظهی تاریخی بخشی از تاریخ نیست و حافظه از حوزهی تاریخی به حوزهی روانشناختی نقل مکان پیدا کرده، و این شکل تازهای از حافظه را بنیان نهاده که طبق آن مسئلهی حافظه دیگر مسئلهی بهیادآوری وقایع نیست، بلکه بهیادآوری حافظه است و روانشناختیکردن حافظه در افراد این احساس را به وجود میآورد که آنها دِینی به گذشته دارند که باید ادا کنند، اما این دِین چه بود و به چه کسی باید ادا میشد خیلی روشن نبود. راهحل نهایی مسئلهی یهودیان را بعدها هولوکاست یا شوآ خواندند، چون یهودیان میگفتند این دقیقاً یک نسلکشی نبوده است، بلکه چیز دیگری فراتر از نسلکشی بوده است، چیزی که از فهم بشری فراتر است، و میگفتند این مختص یهودیان بوده است. (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۳۸)
در روسیهی کمونیست بچههای الکلی را وا میداشتند هر یکشنبه در میدان اصلی شهر رژه بروند، درحالیکه نوشتهای بر گردنشان آویخته بود بدین مضمون: «پدر، دست از نوشیدن بردار، من هم میخواهم جایگاهم را در جهان جدید پیدا کنم.» در آلمان نازی، الکلیها میبایست دورِ میدان اصلی شهر بچرخند با این نوشتهی آویزان بر گردنشان: «من دستمزدم را صرف نوشیدن کردهام و چیزی برای خانوادهام باقی نگذاشتهام.» و وقتی که الکلیها خودشان را اصلاح نمیکردند، به اردوگاههای کار اجباری فرستاده میشدند تا در آنجا برای همگان کار کنند. (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۶۰)
مورخان بعدها رژیمهای سیاسی قرن بیستم را به سه گروه تقسیم کردند – توتالیتر، خودکامه و دموکراتیک. رژیمهای توتالیتر رژیمهای کمونیست و نازی بودند. رژیمهای خودکامه رژیمهای فاشیست و دیکتاتوریهای ملهم از فاشیسم بودند که بعد از جنگ جهانی اول در ایتالیا و اسپانیا و پرتغال و لهستان و رومانی و مجارستان و استونی و لتونی و جاهای دیگر سر برآوردند. کمونیستها میگفتند که عملاً فرقی میان فاشیستها و نازیها وجود ندارد، اما اکثر مورخان با این نظر مخالف بودند و میگفتند فاشیسم ذاتاً و اساساً پدیدهای جهانی است و میتواند در هر جایی استقرار یابد و فوراً خودش را با شرایط فرهنگی و تاریخی خاص تطبیق دهد، حال آنکه کمونیسم و نازیسم ذاتاً و اساساً آشتیناپذیر بودند، چون در درونشان واقعیت همهی چیزها تابع ایدئولوژی بود و ماهیت توتالیتریِ آنها هم ناشی از همین امر بوده است. (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۱۰۸)
در ۱۹۴۵ امریکاییها به بمب اتمی دست یافتند و آن را روی شهری به نام هیروشیما انداختند. اسم این هواپیما ENOLA GAY بود و خلبانش بعداً برای روزنامهنگاران توضیح داد که این اسم مادربزرگش بوده است که روی این هواپیما گذاشته است، از بس اسم مادربزرگش مسخره و مضحک بوده. انفجار اتمی تا شعاع سه کیلومتری تقریباً همهی ساختمانها را ویران کرد و ابری از دود در آسمان پدیدار شد که به آن نام قارچ دادند چون شبیه قارچ بود. یک ستاد کمکهای اولیه در مدرسهای برپا شد و بچهمدرسهایهایی که از این انفجار جان به در برده بودند با چوبهای غذاخوری ژاپنی کرمها را از تن بیماران بیرون میکشیدند و وقتی بیماران میمُردند، آنها را با چرخدستی به کورههای جسدسوزی حمل میکردند. و در ماههای پیش رو، مردم بیشتری از بیماریهایی مُردند که به آنها نام مرضهای اتمی دادند – لوکمی، آستنیا و غیره. (شهر فرنگ اروپا – صفحه ۱۱۶)
ketab...
برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 116
رمان جنگ و صلح یکی از بی نظیر ترین آثاری است که با هر بار خواندن آن شما می توانید مشتاق تر از قبل برای خواندن شوید ، این کتاب داستان فوق العاده ای دارد و می توان گفت نمونه ای از کامل ترین کتاب ها و بهتر است بگوییم رمان های تاریخ است . این کتاب زیبا و خواندنی علاوه بر این که در قالب یک داستان ادبی نوشته و ارائه شده است ، به خوبی توانسته بخشی از تاریخ را نیز برای مخاطب شرح دهد و مخاطب را بیشتر و بیشتر با خود همراه کند . اگر برای اولین بار است که می خواهید خواندن یک کتاب را شروع کنید و به دنبال یک کتاب ناب می گیردید ، پیشنهاد ما به شما عزیزان کتاب جنگ و صلح می باشد .
این کتاب زیباترین اثر لئون تالستوی شناخته شده است به طوری که توانست این کتاب را در بین سایر رمان های نوشته خود به شهرت جهانی برساند . معمولا نویسندگان بزرگ دلیلی برای نوشتن دارند و دلیل تالستوی برای نوشتن این رمان زیبا این بود که روح و روان را به مردم آموزش دهد ، چیزی که به خوبی می توان در جنگ و صلح آن را درک و تایید کرد .
پشت جلد اول این رمان آمده است:
جنگ و صلح در شمار آن معدود آثار ادبی است که فراتر از معیارهای عادی داوریهای ادبی قرار میگیرند؛ رمانی است با جهانی بینهایت گسترده که از دورانی خطیر سخن میگوید. پردامنهترین حماسه عصر خود است: یک «ایلیاد» بهروز شده. جنگ و صلح تصویر کاملی از روسیه آن زمان است، تصویر کاملی از همه چیزهایی است که در آنها، مردم سعادت و عظمت، اندوه و خواری خود را مییابند. یک عالم چهره و شور و شوق در این رمان موج میزنند.
تالستوی زمانی نوشتن جنگ و صلح را آغاز کرد که ۳۵ ساله بود، و این سنی است که در آن استعداد آفرینش یک نویسنده معمولا در حد کمال است و هنگامی آن را به پایان برد که ۷ سال گذشته بود.
در مقدمه رمان توضیح داده شده است که نویسنده در هفت سال چگونه این رمان را نوشته است، از چه افرادی الهام گرفته است و اتفاقات آن را بر چه اساسی نوشته است. در قسمتی از این مقدمه میخواینم:
جنگ و صلح را شعر روح روس دانستهاند که به صورت حماسهای رنگین سروده شده است.
خلاصه رمان جنگ و صلح
رمان با ماجرای یک مهمانی آغاز میشود. صلح و آرامش در همهجا برقرار است و خواننده در این مهمانی با برخی از شخصیتهای مهم کتاب آشنا میشود. این مهمانی وضعیت جامعه اشرافزاده را قبل از جنگ نشان میدهد.
اما در اواخر همین مهمانی که سراسر شادی و زیبایی است، زمزمههایی از جنگ وجود دارد. افراد مختلف درباره ناپلئون صحبت میکنند که چگونه در اروپا ناآرامی ایجاد کرده است و به دنبال کشورکشایی در جهان است. جوانان با حرارت از ناپلئون صحبت میکنند و هیچ فکر نمیکنند که او ممکن است روزی به روسیه هم حمله کند. همچنین از اعلامیههای جنگ میگویند و اینکه آیا باید در جنگ احتمالی شرکت کنند یا نه.
در انتهای ضلع مردانه میز گفتگو کمکم پرشورتر میشد. سرهنگ میگفت که بیانیه اعلان جنگ در پترزبورگ منتشر شده و یک نسخه از آن همان روز با پیک مخصوص به فرماندار نظامی مسکو ابلاغ گردیده و خودش هم آن را دیده است. (کتاب جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۱۱۳)
پس از این مهمانی، فضای کتاب رفتهرفته به سمت جنگ میرود. شخصیتهای مهم از پیوستن به ارتش میگویند و فرماندهان در حال سازماندهی نیروهای خود هستند. در اینجا مردم روسیه را میبینیم که باید تصمیم سختی بگیرند. روسها باید آماده باشند تا با فرانسویهایی بجنگند که علاقه بسیار زیادی به آنها دارند. آرزوی هر فرد روسی است که روزی به فرانسه، به پاریس سفر کند. روسها به حدی به فرانسه علاقه دارند که در مهمانیهای خود اغلب به زبان فرانسوی صحبت میکنند و دوست دارند فرزندان خود را برای تحصیل به فرانسه بفرستند. سبک زندگی فرانسوی را دنبال میکنند و در بیشتر زمینهها راه فرانسویها را دنبال میکنند اما حالا باید تصمیم بگیرند که به جنگ با آنها بروند.
صحبت درباره همه شخصیتهای کتاب تقریبا غیرممکن است (گفته میشود بیشتر از ۵۰۰ شخصیت در این رمان وجود دارد) اما در اینجا تلاش میکنیم به چند شخصیت مهم اشاره کنیم. افرادی که شخصیتهای کلیدی رمان محسوب میشوند و اگر خواننده با دقت روابط آنها را زیر نظر داشته باشد در طول خواندن رمان با مشکل مواجه نخواهد شد.
یکی از این شخصیتها، ناتاشا است. دختر زیبا، پرجنبوجوش و سیزده ساله کنت رستف که در رمان تایید زیادی روی او میشود. شخصیتی که به شکل اساسی دستخوش تغییر و تحول میشود. پیشنهاد میکنیم هنگام مطالعه کتاب توجه ویژهای به ناتاشا داشته باشید.
یکی دیگر از شخصیتهای مهم کتاب پییر است. فرزند نامشروع کنت بزوخف بزرگ. کسی که بسیار مشهور و ثروتمند است. پییر که به تازگی از فرانسه آمده است به دستور پدر از مسکو به پترزبورگ آمده و وارد محافل اشرافی میشود. در ادامه پییر خود را وارث ثروت عظیم کنت بزوخف میبیند و توجه همه را برمیانگیزد.
از دیگر شخصیتهای مهم رمان، پرنس آندرهی است. کسی که آماده رفتن به جنگ شده است و با پییر در این مورد در شب بعد از مهمانی صحبت میکند.
درباره رمان جنگ و صلح
جنگ و صلح رمانی عظیم است که هر خوانندهای را شگفتزده میکند. رمانی که در کنار داستان خود روایت مهمی از تاریخ را نیز دربرمیگیرد. تالستوی خود اذعان دارد که اندکی خصلتهای فردی را فدای طرح تاریخی رمان کرده است.
روایت تاریخی کتاب در سراسر رمان گسترده است و تالستوی در بخشهایی خاص، به طور کلی جنبه داستانی را کنار میگذارد و درس تاریخ میدهد. و در ادامه همین درس تاریخی را در قالب داستان پیش روی خواننده قرار میدهد، چیزی که باعث میشود از خواندن کتاب لذت ببریم. تعادل بین قسمتهای تاریخی و داستانی کتاب به خوبی برقرار است و به هیچ وجه خستهکننده نیست.
همانطور که در خلاصه کتاب اشاره شد، این رمان شامل حمله ناپلئون به روسیه نیز میباشد. جنگی که رنج و بدبختی زیادی با خود به همراه داشت و نویسنده در بخشهای مختلف درسهای مهمی از این موضوع تقدیم خواننده میکند. از جنگ و صلح میتوان درسها و پیامهای مختلفی دریافت کرد اما شاید وجه مشترک همه پیامهای کتاب این باشد که: در این دنیای پر از خشونت، پر از حماقت حاکمان، پر از جنگ و خونریزی، پر از نفرت و کینه، پر از ناآگاهی و حماقت، هنوز هم میتوان شاد بود. هنوز هم میتوان خوشبخت بود و در سختترین شرایط و در بدترین جنگها هنوز هم میتوان عاشق شد و به زندگی امید داشت.
ترس از جنگ ممکن است در دل هر فردی وجود داشته باشد اما این ترس مانع ادامه زندگی نخواهد شد. رنج و مشقت حاصل از جنگ ممکن است تا سالها بعد از آن ادامه داشته باشد اما این موضوع نباید جلوی زندگی کردن را بگیرد. در واقع هر فردی آزاد است که انتخاب کند به چه شکل با این موضوع روبهرو میشود.
یکی از درسهای مهمی که تالستوی در این رمان به ما میدهد همین موضوع آزادی است. در واقع تالستوی به ما میگوید جنگی که میان فرانسه و روسیه اتفاق افتاد به سبب دستور ناپلئون و یا امپراتور روسیه نبود. این جنگ نتیجه اجرای دستورهای مختلفی در ردههای مختلفی بوده است و نمیتوان آن را به یک نفر نسبت داد.
تقریبا در همه جای کتاب شما با توصیفات درجهیک روبهرو هستید و این موضوع در قسمتهای جنگی کتاب به بالاترین سطح خود میرسد. جایی که ارتش دو کشور با هم روبهرو میشوند و این فکر در ذهنها شکل میگیرد که آیا اصلا این جنگ ضروری است؟ چرا من باید در این جنگ شرکت کنم و چرا باید طرف مقابل را بکشم؟ رشد شخصیتی افراد در مواجهه با این جنگ به خوبی در کتاب نشان داده شده است و ما میبینیم که در جنگ، آدمهای بیگناهی حضور دارند که زندگی برای آنها میتوانست به طور کلی متفاوت باشد.
قطعا اگر با ادبیات روسیه آشنایی داشته باشید میدانید که وجود شخصیتهای متعدد در کتابها امری عادی است. اما این موضوع در رمان جنگ و صلح به اوج خود رسیده است و برای خوانندهای که تا به حال سراغ ادبیات روسیه نرفته، ممکن است گیجکننده باشد. بنابراین پیشنهاد ما این است که اگر تا به حال سراغ ادبیات روسیه نرفتهاید، برای اولین کتاب، رمان جنگ و صلح را انتخاب نکنید. البته این صرفا یک پیشنهاد است و بدون تردید خواننده حرفهای مشکلی با شخصیتها و داستان گسترده کتاب نخواهد داشت.
اینفوگرافیک رمان جنگ و صلح
براساس این رمان یک اینفرگرافیک توسط کافهبوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبههای مختلف رمان به خوبی منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک منعکس شده است، به درک بهتر رمان کمک میکند.
البته باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این رمان را نخواندهاید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه این اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چرا که در اینفوگرافیک خلاصه همه قسمتهای مهم کتاب نیز ارائه شده است و بخشهای مهم آن را بازگو میکند.
جملاتی از کتاب جنگ و صلح
آزادی، برابری، اینها همه بانگ دهل است که رسواییشان مدتهاست آشکار شده است. کیست که آزادی و برابری را دوست نداشته باشد؟ خود منجی ما آزادی و برابری را تعلیم داده است. خیال میکنید بعد از انقلاب مردم خوشبختتر شدهاند؟ برعکس، ما بودیم که خواهان آزادی بودیم و بناپارت آن را نابود کرد. (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۵۵)
معتقد بود که سرچشمه همه عیبهای آدمی دو چیز است: یکی بیکاری و دیگری اعتقاد به خرافات. و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد: یکی کار و دیگری خرد. (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۱۴۶)
پرنس آندرهی گفت: «بله، شما او را، این بناپارت را، دیدید؟ چطور بود؟ استنباطتان از او چیست؟» دلگاروکف که پیدا بود به این نتیجه کلی که از ملاقات خود با ناپلئون به دست آورده دل بسته است، تکرار کرد: «بله، او را دیدم و مطمئن شدم که بیش از هرچیز از یک درگیری همگانی وحشت دارد. اگر از روبرو شدن با ما نمیترسید چرا تقاضای ملاقات با امپراتور را داشت. چرا پیشنهاد مذاکره میکرد و از همه مهمتر چرا عقب مینشست. حال آنکه عقبنشینی با روش هدایت جنگ او منافات دارد. حرفم را باور کنید. او میترسد، از درگیری همگانی وحشت دارد. ساعت سرنگونیش فرارسیده است. این را از من قبول کنید.» (رمان جنگ و صلح – جلد اول – صفحه ۳۸۸)
اقرار بهخطا بزرگواری بیشتری میخواهد تا اصرار در کشاندن کار بهجایی که دیگر جبران ممکن نیست. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۴۷۱)
هر کس با دید خودش زندگی میکند. تو برای خودت زندگی میکردی و میگویی که چیزی نمانده بود که زندگیت تباه شود، و خوشبختی را وقتی شناختی که شروع کردی برای دیگران زندگی کنی، ولی کار من درست عکس این بود. هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب، مگر افتخار چیست؟ همان عشق بهدیگران است. میل بهخدمت بهآنها برای لذتبردن از ستایش آنها. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۵۶۶)
هیچ حقیقتی در ذهن دو نفر یکسان جلوه نمیکند. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۶۳۸)
پیداست که سرنوشت ما همه جز تحمل مصیبت نیست. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۷۰۳)
همهشان تلاش میکنند، رنج میبرند، جان خود و روح جاوید خود را به فساد میکشند تا نعمتی را به دست آورند که لحظهای بیش نمیپاید و ما نه فقط این معنی را میدانیم بلکه مسیح، فرزند خدا، خود به این جهان خاکی آمد و به ما گفت که این زندگی آنی بیش نیست و برای آزمودن ماست و با این همه سخت به آن آویختهایم و گمان میکنیم که سعادت را فقط در آن خواهیم یافت. (رمان جنگ و صلح – جلد دوم – صفحه ۷۰۸)
رستف اسب خود را نگه داشت و میکوشید در چهره دشمنش نگاه کند و ببیند بر چه کسی پیروز شده است. یک پای جوان فرانسوی در رکاب گیر کرده بود و افسر بر پای دیگر بر زمین لیلی میکرد و از وحشت چشم درهم کشیده، هر لحظه منتظر ضربه دیگری بود و با چهرهای از وحشت درهم پیچیده از زیر به رستف فرامینگریست. چهره رنگپریده و به گل آغشته جوانش با آن موهای طلایی روشن و چشمان آبی کمرنگ و چال ملیحی که بر چانه داشت هیچ خصمانه نبود و با جنگ و خونریزی سازگاری نداشت. سیمای سادهاش بیشتر برای بگووبخند و تالار پذیرایی مناسب مینمود. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۹۴۴)
کسی در نبرد پیروز است که با عزم جزم و با اطمینان به پیروزی در آن شرکت کرده باشد. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۱۱۰۷)
هر مدیر و فرمانداری در دوران آرامش و دور از اغتشاش گمان میکند که چرخ زندگی مردمی که اداره امورشان به دست او سپرده شده است فقط به نیروی او میچرخد و همین آگاهی به ضرورت وجودش بزرگترین پاداش زحمات و تلاشهای اوست. پیداست که تا زمانی که دریای تاریخ آرام است حاکم – آبشناس با قایقی نااستوار، خود را با دیرکی به کشتی کوهپیکر ملت بند کرده پیش میرود و میپندارد که اوست که کشتی بزرگی را که خود به آن متکی است حرکت میدهد. اما وقتی طوفانی برخیزد و دریا متلاطم گردد و کشتی دستخوش امواج شود، دیگر گمراهماندن و خود را اسیر وهم داشتن ممکن نیست. (رمان جنگ و صلح – جلد سوم – صفحه ۱۲۵۵)
در دل میگفت: عشق! عشق چیست؟ عشق مانع مرگ است. عشق زندگی است. همهچیز، هر آنچه درک میکنم فقط به آنسبب درک میکنم که عاشقم. همهچیز هست و فقط به آنسبب وجود دارد که من عشق میورزم. همهچیز فقط با ریسمان عشق بههم مربوط است. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۳۸۲)
برای آنکه انسان بتواند راهی به طول هزار ورست را طی کند ناچار باید امیدوار باشد که در پایان این راه چیز خوشایندی در انتظار اوست. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۴۴۰)
وقتی انسان جانوری در حال مرگ را میبیند وحشت میکند، زیرا زوال موجودی زنده را – وجود خودش را – در نظر میآورد؛ میبیند که موجودی زنده از حیطه هستی بیرون میرود. اما هنگامی که محتضر انسانی باشد، آن هم انسانی مورد علاقه، احساس گسیختگی نیز بر وحشت نیستی افزوده میشود، زخمی روحی که مانند زخم جسمانی گاه کشنده است و گاه التیام مییابد، اما جای ان همیشه دردناک میماند و از تماس جسمی خارجی که اسباب تحریک آن شود میگریزد. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۵۰۳)
هرگز هیچ فرمانی به خودی خود و مستقل از فرمانهای قبلی صادرکردنی نیست و رویدادهای پیدرپی و متعددی را در بر ندارد. هر فرمان از فرمان دیگری ناشی است و هرگز به چند واقعه حاکم نیست و فقط ناظر بر لحظهای از رویداد است. مثلا وقتی میگوییم که ناپلئون به ارتش خود فرمان جنگ داد فرمانهای در زمان گسترده و به یکدیگر وابستهای را به صورت یک فرمان یکباره درهم میآمیزیم. ناپلئون نمیتوانست فرمان جنگ روسیه را صادر کند و چنین نیز نکرد. یک روز دستور داد که نامههایی چنین و چنان به وین و برلین و پترزبورگ فرستاده شود و روز دیگر احکامی به نیروی زمینی و دریایی صادر کرد که موجب صدور فرمانهای دیگری میشد که به رویدادهایی مربوط شدند که به ورود ارتش به روسیه منجر گشت. (رمان جنگ و صلح – جلد چهارم – صفحه ۱۶۶۶)
مشخصات کتاب
• عنوان: جنگ و صلح
• نویسنده: لئون تالستوی
• ترجمه: سروش حبیبی
• انتشارات: نیلوفر
• تعداد صفحات: ۱۶۹۲
• تعداد جلد: ۴
برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 138
بدون شک می توان گفت کتاب یکی از ارزشمند ترین چیزهایی است که در کتابخانه هر خانه ای به وفور یافت می شود ، این که شما برای خواندن چه کتابی را انتخاب می کنید ، می تواند تاثیر بسیار زیادی روی زندگی و نوع اخلاق و رفتار شما داشته باشد ، چرا که شما بعد از مدتی که یک کتاب را می خوانید ، سعی می کنید ، طبق آن جلو ببرید و زندگی خود را به آن شبیه کنید . پس می توان گفت حتی کتاب می تواند تا حدودی سازنده شخصیت و ارزش شما باشد .
شاید شما هنوز کتابی را که مورد علاقه تان باشد ، انتخاب نکرده باشید و بخواهید بعد از خواندن این مطلب و یا حتی تحقیق های گسترده کتاب مورد نظر خودتان را انتخاب کنید ، ولی باید به این توجه داشته باشید ، که شما هیچ وقت نمی توانید کتاب مورد علاقه خود را از بین کتاب هایی انتخاب کنید که دیگران به شما پیشنهاد می دهند . اصلی ترین شخصی که می تواند برای انتخاب کتاب به شما دوست عزیز کمک کند ، تنها خودتان هستید ، این شما هستید که می توانید با خواند یک کتاب و یا چند کتاب ، طبع خود را بسنجید و کتاب مورد علاقه خود را پیدا کنید .
توانایی خواندن یکی از مهمترین مهارتهای اساسی دنیای امروز است و مطالعه برای داشتن ارتباط با جامعه امروز ضروری است.دسترسی به اطلاعات به صورت آنلاین یا در کتابها و مجلات باعث میشود افراد اطلاعاتی در مورد جهان پیرامون خود کسب کنند تا بتوانند به راحتی با دیگر جوامع ارتباط برقرار کنند.البته مغز انسان نیز نیاز به پیشرفت مستمر دارد و خواندن، فعالیتی برای کمک به این پیشرفت است. خواندن و مطالعه کمک میکند تا افراد تخیل فعالتری داشته باشند و این تخیل موجب سطح بالاتری از خلاقیت در جامعه میشود. کتاب خواندن حافظه و تمرکز را بهبود میبخشد و همچنین باعث کاهش استرس میشود.
بزرگسالان و سالمندانی که وقت خود را با خواندن کتاب میگذرانند نشانههای کاهش شناختی کمتری دارند و در فعالیتهای ذهنی بیشتر شرکت میکنند. کتابها سرگرمی ارزانقیمت آموزشی و ماشین زمان هم هستند.مطالعه و خواندن فعالیت باارزشی است که موجب پیشرفت جامعه در زمینههای مختلف از جمله فناوری، اقتصادی و اجتماعی میشود، اما بسیاری از افراد این مهم را نادیده گرفته و وقت خود را صرف کتابخوانی و ارتقای خود و جامعه نمیکنند. کتاب منبع باارزشی از اطلاعات غنی بوده و خواندن کتاب موجب افزایش دانش و اطلاعات خواهد شد.
کتاب به دلیل تاثیرات مثبت بر مغز موجب تحریک روحی و روانی شده و با فعالیت بیشتر از آلزایمر و دیگر مشکلات مغزی پیشگیری خواهد کرد.با خواندن کتاب استرس را از خود دور خواهید کرد. این تاثیر بر مغز بیش از گوش کردن به موسیقی و یا پیادهروی است. حافظه نیز با خواندن کتاب و یادآوری شخصیتهای داستان و رویدادها و دیگر موارد ارتقا مییابد. تصورات نیز با خواندن کتابهای تخیلی بهبود مییابند.از دیگر مزایای کتابخوانی میتوان به پیشرفت مهارتهای فکری، ساخت کلمات، بهبود مهارتهای نگارشی و مهارتهای ارتباطی اشاره کرد. البته با خواندن کتاب تمرکز افزایش یافته و این سرگرمی مفید، ارزانقیمت و محرک باعث بهبود سلامت شده و همدم همیشگی قبل از خواب برای آرامش بهتر خواهد بود.
کتاب جهان دیگری را به ما میآموزد و موجب اجتماعی شدن افراد و بهبود خلاقیت با شیوه خود میشود. کتاب خوب اخلاقیات را افزایش داده و تاثیرات منفی جهان دیجیتال را ندارد. افراد را باهوشتر کرده و از تماشای فیلم به دلیل ایجاد تصورات خاص خواننده بهتر است.
کتابخوانی در ایران
عامترین تعریف از سرانه مطالعه میانگین مدت زمان مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است. در این حالت میزان مطالعه همه افراد یک جامعه با هم جمع و سپس نتیجه بر تعداد افراد آن جامعه و تعداد روزهای درنظر گرفتهشده تقسیم میشود.آمارهای مطالعه روزانه در ایران از ۲ تا ۷۹ دقیقه متغیر است. اما سرانه مطالعه در ایران بر اساس اطلاعات ارائهشده ۱۳ دقیقه است.
البته همیشه این شاخص در ارائه آمار استفاده نمیشود و به جای مدت زمان از تعداد کتابهای خواندهشده یا تعداد صفحات خواندهشده در طول روز نیز برای تعریف سرانه مطالعه استفاده میشود.البته اگر رتبهبندی نتایج بر اساس ارزیابیهای خواندن کتاب در کشورها باشد جدولهای نهایی ارائهشده توسط سازمانهای معتبر متفاوت از عوامل عنوانشده در شاخصهای ارزیابی خواهد بود.
به همین دلیل در ارزیابیهای مختلف حتی تعداد کتابخانههای دانشگاهی، کتابخانههای عمومی، مدارس، تعداد کتابها در کتابخانهها و نیز آمار سالهای تحصیلی، شرکت در کنفرانسها، استفاده از رایانه و روزنامهها نیز به لیست ارزیابی مطالعه و کتابخوانی کشورها افزوده میشود.در بیشتر کشورهای توسعهنیافته بهدلیل دستمزد بسیار پایین برای کارهای فرهنگی، نویسندگان و ناشران تمایلی به تولید کتاب ندارند.
به همین علت نویسندگانی که کتابشان در کشور خودشان ماهها و سالها در کتابفروشیها میماند هیچ انگیزهای برای نوشتن کتاب بعدی ندارند و ناشرانی که به دلیل هزینههای بالای انتشار کتاب سود ناچیزی دریافت میکنند تمایلی به سرمایهگذاری در این زمینه ندارند.به هر حال درباره میزان مطالعه در ایران با توجه به تیراژ کتابها و… وضعیت بحرانی است. با اینکه رشد علمی در کشور در وضعیت مناسبی قرار دارد اما همه افراد جامعه مطالعه نمیکنند و سطح آگاهیهای افراد با یکدیگر بسیار متفاوت است.
در واقع تعداد افراد کمی اهل مطالعه هستند و حتی بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان نیز جز کتاب درسی، مطالعه دیگری ندارند.نظام آموزشی نیز دانشآموزان را به مطالعه تشویق نمیکند و از سوی دیگر محصولات فرهنگی و کتاب جزو کالاهای لوکس به شمار رفته و در سبد خانوارها قرار ندارد. در این وضعیت کودک و نوجوان فقط برای رفع تکلیف و و از روی اجبار تکالیف درسی را انجام میدهد.
حقیقت غیرقابل انکار این است که جهان بدون کتاب نخواهد بود. کتابها منبع آموزشی در طول تاریخ بوده و هستند و بر اساس آمار ارائهشده حدود ۱۳۰ میلیون جلد کتاب در تاریخ بشریت منتشر شده است.روز جهانی کتاب توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در ۲۳ آوریل ۱۹۹۵ ایجاد شد، اما این تاریخ در کشورهای مختلف زمان متفاوتی دارد.شاخص کل فرهنگی جهان، تحقیق جهانی خود برای اندازهگیری میزان مطالعه مردم در سراسر جهان را بر اساس مطالعه هفتگی افراد در جوامع مختلف ارائه کرده است.
ketab...برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 145
برچسب : نویسنده : zahra ketabeshakhsi بازدید : 125